کوروشکوروش، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

کوروش پسر عزیز ما

هفته 25 .... مامانی 6 ماه رو تموم کردیم

سلام گلم .... سلام عزیزم سلام پسر طلایی....مامان قربونش بشه اینقدر نازه امروز شدی 25 هفته .... هورا ولی دیروز با امروز خیلی تو دلم کم تکون خوردی دیشب که دیگه داشتم نگران میشدم و نزدیک بود گریه کنم مامانی من نمیتونم زیاد بخوردم .... خیلی ناراحتم میترسم تو کوچولو باشی میخوام یه سونو برم اندازه همجات رو بگه بدونم من کم میخورم تو کوچولو نموندی... پسر گلم بابایی رفته سرکار منم خونه تنهام دیگه میرم پیشه مامانی خدایا از نی نی ما و همه نی نی ها نگهداری کن دوستدار تو مامان مرضیه و بابا محمد ...
24 آذر 1390

سلام به پسر گلم

سلام مامانی سلام کوروش جونم (الان یه تکون خوردی) خوبی فدات بشم؟ ایشالا زودی عید بشه تو بیای تو بغل مامانی امروز خیلی پاهام درد میکنه نمیدونم چرا .... راستی دیروز رفتم جواب آزمایشام رو گرفتم خداروشکر همه چی خوب بود.... امروز یه کم پکرم نمیدونم چرا (الان تکون خوردی) قربونت بشم که به حرفای مامان گوش میدی دوست دارم مواظب خودت باش تو دلم خیلی شیطونی کن عاشق تو مامان و بابا ...
23 آذر 1390

24 هفته شدی.... من خیلی خوشحالم

سلام مامان جون .... سلام پسرم خوبی قربونت برم؟ دیشب تو دله مامان عروسی بود اینهمه زدی رقصیدی؟ فدات بشم دیروز خونه تکونی داشتیم تا برای ورود شما خونمون تمیز باشه .... خیلی خسته شده بودم توهم خیلی خسته بودی عزیزم به مامان بد لگد میزدی الهی من قربون اون پاهای کوچولوت بشم مامان منیر بیچاره دیروز اینجا خیلی کار کرد امروز صبح رفت خونشون من دیگه برم که کمرم درد میکنه نمیتونم زیاد بشینم خدایا نگهدار بچه من و همه بچه ها باش دوستدار تو مامان مرضیه و بابا محمد ...
20 آذر 1390

عاشورا

سلام پسرم.... سلام کوروش کوچولو مامان خوبی؟من الان اومدم اینجا دارم تو اتاق تو صبحانه میخورم میدونم که توهم الان خیلی گرسنه هستی منم خیلی گشنمه دیروز عاشورا بود خاله مریم نذری داشت .... مامانی و خاله به من گفتن خونشون نرم تا کسی منو نبینه چشم بخورم دیروز مامانی .... دوست خاله بازیهام "ساناز" اومد خونمون دیدن من پسر اون الان 11 ماهشه و اسمش کسری هست... خیلی هم نازه البته به خوشگلی پسر من که نیست خلاصه کلی باهم حرف زدیم اون از بچه داری کلی بهم یاد داد .... پسرم مواظب خودت باش خیلی دوست دارم دوست دار تو مامان مرضیه و بابا محمد ...
16 آذر 1390

23 هفتگی مبارک

سلام پسرم سلام عزیزه دلم سلام قربونت بشم خوبی مامان ؟ قربونت بشم عزیزم مامانی داری بزرگ میشی شدی 23 هفته.... آقا شدی .... دیگه تکونات مشخص تر شده خیلی حال میده وقتی تکون میخوری بخصوص صبح که بیدار میشی انگار داری ورزش میکنی تخت و کمدو کریر و روراک شما هم خریداری شد فردا میخوام بابات رو بکشم بکار اتاقت رو برای وسایلات آماده کنیم .... من و مامانی و مامان منیر داریم برای شما شازده پسر بافتنی میبافیم ، بلیزی که من میبافم دیگه آخرشه راستی جمعه 11 آذر خونه دایی محمدت بودیم تولد مامان بزرگ بود وقتی که کادو مارو باز کردن من گفتم که از طرف شما هم هست همه کلی قربون صدقت رفتن فدای بچم بشم اینقدر دوستش دارم که خدا میدونه خدانگهدار بچ...
13 آذر 1390

برای پسرم خرید کردم

سلام پسرم سلام عزیزه دلم سلام قربون اون قدم زدنت تو دلم بشم شنبه 5/9/90 با مامانی و خاله مریم و روزبه رفتیم برای شازده پسرم لباس خریدیم .... واییییییییییی مامانی چقدر لباسات قشنگه من که هرکدوم رو دیدم دلم برات غش رفت تو بیای تنت کنم خیلی حال میده تازه دیروز با مامانی رفتیم برات کاموا خریدم که برات لباس ببافم بعد از دهه محرم میرم برای بچم تخت و کمد بخرم ...الان تو دلم داری بپر بپر میکنی آخ قربونت برم من مامان جون مواظب خودت باش خدا نگهدار تو و همه نی نی ها باشه دوستدارت مامان و بابا ...
7 آذر 1390

22 هفتگی مبارک

سلام مامانی سلام کوروش مامان امروز 22 هفته شدی... فداش بشم که تو دله مامانش تکون تکون میخوره .... آخ من فدای اون تکونات بشم مامانی راستی دیشب عروسی رفتیم ، عروسیه هیلدا رفتیم همه دیدن من چه نی نی نازی دارم .... وای پسرم همه دخترا میومدن جلوی من میرقصیدن میخواستن من بپسندمشون برای تو ولی من گفتم پسرم خودش باید بپسنده البته کوروش خیلی به نظر من اهمیت میده مامان منیر هر دفعه دستش رو گذاشت رو دلم تا تکونات رو بفهمه تو قایم میشدی..مامااااااااااااااااااااااااااان چرا پسرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بزار همه ببینن تو چه شازده پسری هستی عاشقتم خدانگهدار تو باشه .... دوستدارت مامان و بابا ...
3 آذر 1390

سلام پسر طلا

سلام قربونت بشم .... سلام پسرم ... سلام جیگر مامان من و بابایی دیشب رفتیم دکتر .... دکتر گفت ما یه پسر داریم من خوشحالم که میدونم تو چی هستی دختر هم بودی همین قدر دوست داشتم عزیزم تازه دیشب دکتر گفت تو خیلی هم خوب رشت کردی....(الان تکون خوردی) قربونت بشه مامان ،وقتی بیای چقدر من لپتو میکشم فدات بشم عزیزم دوست دارم اینقدر که فقط خدا میدونه چندتا پسرم اسمتو میخوایم بزاریم کوروش چون فامیلیت فاتح هست قشنگ میشی کوروش فاتح خیلی باحاله نه؟؟ پسرم مواظب خودت باش مامان ... تو دلم توپ بازی هم بکن چون من خیلی کیف میکنم تکون میخوری دوست دار تو مامان مرضیه و بابا محمد ...
1 آذر 1390
1